English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2944 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
format U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
perform U بازی کردن نمایش دادن
act U بازی کردن نمایش دادن
performs U بازی کردن نمایش دادن
enacting U تصویب کردن نمایش دادن
enacted U تصویب کردن نمایش دادن
enact U تصویب کردن نمایش دادن
enacts U تصویب کردن نمایش دادن
performed U بازی کردن نمایش دادن
acted U بازی کردن نمایش دادن
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
to make a p of one's learing U دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
screens U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screened U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screening, screenings U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
platforms U درجای بلند قرار دادن
platform U درجای بلند قرار دادن
perch U درجای بلند قرار دادن
perching U درجای بلند قرار دادن
perches U درجای بلند قرار دادن
perched U درجای بلند قرار دادن
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
displayed U نمایش دادن
depicts U نمایش دادن
garble U بد نمایش دادن
indicate U نمایش دادن
indicated U نمایش دادن
indicates U نمایش دادن
depict U نمایش دادن
demonstrating U نمایش دادن
depicted U نمایش دادن
display U نمایش دادن
displaying U نمایش دادن
exhibits U نمایش دادن
represented U نمایش دادن
depicture U نمایش دادن
demonstrates U نمایش دادن
showdown U نمایش دادن
showdowns U نمایش دادن
exhibit U نمایش دادن
depicting U نمایش دادن
miscolour U بد نمایش دادن
represents U نمایش دادن
exhibited U نمایش دادن
displays U نمایش دادن
represent U نمایش دادن
to show off U نمایش دادن
demonstrated U نمایش دادن
demonstrate U نمایش دادن
exhibiting U نمایش دادن
text U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
to place in a good light U خوب نمایش دادن
showboating U نمایش دادن مهارت
showcasing U درویترین نمایش دادن
executing U نواختن نمایش دادن
executes U نواختن نمایش دادن
executed U نواختن نمایش دادن
showcases U درویترین نمایش دادن
guy U باتمثال نمایش دادن
coact U باهم نمایش دادن
guys U باتمثال نمایش دادن
to represent a play U داستانی را نمایش دادن
showcase U درویترین نمایش دادن
execute U نواختن نمایش دادن
showcased U درویترین نمایش دادن
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
to license a play U اجازه نمایش داستانی را دادن
expose U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposing U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
exposes U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
list U چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
screened U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screening, screenings U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
center U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centering U عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
centered U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
elevates U بلند کردن
elevate U بلند کردن
lifts U بلند کردن
lifting U بلند کردن
to kick up U با پا بلند کردن
heaved U بلند کردن
walk off with U بلند کردن
heave U بلند کردن
elevating U بلند کردن
lifted U بلند کردن
heightens U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
lift U بلند کردن
hoist U بلند کردن
to throw up U بلند کردن
erect U بلند کردن
heist U بلند کردن
hoists U بلند کردن
heighten U بلند کردن
heightened U بلند کردن
exalts U بلند کردن
exalting U بلند کردن
exalt U بلند کردن
upraise U بلند کردن
heightening U بلند کردن
heists U بلند کردن
erects U بلند کردن
erecting U بلند کردن
throw up U بلند کردن
erected U بلند کردن
soars U بلند پروازی کردن
hoists U وسیله بلند کردن
steal U بلند کردن چیزی
hydraulic lift U بلند کردن اب به نیروی اب
soared U بلند پروازی کردن
hoisted U وسیله بلند کردن
hoist U وسیله بلند کردن
steals U بلند کردن چیزی
soar U بلند پروازی کردن
chairlift U سردست بلند کردن
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
crane وسیله بلند کردن
craned U وسیله بلند کردن
craning U وسیله بلند کردن
chairlifts U سردست بلند کردن
lift fire U بلند کردن اتش
cranes U وسیله بلند کردن
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
raise a dust U گرد و خاک بلند کردن
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
harangue U باصدای بلند نطق کردن
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
banks U کپه کردن بلند شدن
bank U کپه کردن بلند شدن
to make a dust U گردو خاک بلند کردن
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
dump U نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
lift U بلند کردن شریک رقص اززمین
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
lifted U بلند کردن شریک رقص اززمین
lay hands one someone U دست روی کسی بلند کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
1وقتي بلند حرف مي زني
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com